۱۳۹۲ شهریور ۲۰, چهارشنبه

سعید صالحی نیا: عقب نشینی اوباما در ادعای آغاز "حمله محدود" به سوریه و اهمیت آن در شکل گیری نظم جدید جهانی!


در حاشیه "سخنرانی اوباما برای مردم امریکا"
10 سپتامبر 2013
مقدمه
در مقالات اخیر (1و2و3) توضیح دادم که تئوری "حمله محدود" در سوریه همان اندازه مهمل است که مدتها قبل در مورد ایران از سوی حکومت اسرائیل و حکومت بوش مطرح شده بود. حکومتهای توتالیتر و ایدئولوژیک مثل بشار اسد و رژیم اسلامی با "حمله محدود" کارشان تمام نمی شود و اینرا کارشناسان پنتاگون و متحدین نظامی امریکا بخوبی می دانند. این معضل نظامی کنار معضلهای عدیده سیاسی ، از عدم حمایت متحدین جهانی اوباما تا کنگره و سنای امریکا و نهایتا جنبشهای بزرگ ضد حمله نظامی در امریکا و اروچپا که تازه دارند مومنتوم می گیرند کار را بر اوباما و شرکایش چنان تنگ گرد که کارشان به یک کمدی بزرگتر کشید! باید به دنیا تبریک گفت که فضا را بر این امپریالیستهای پیزوری اینچنین تنگ گرده است.دنیای امروز حتی دنیای زمان جرج بوش پسر هم نیست! اون دوران که اینها حمله نظامی می کزردند و حکومت عوض می کردند بسر رسیده و باید شاهد پیشرفتهای بیشتر بشریت دردمند و مظلوم جهانی بود.
امشب اوباما در تلویزونهای
امریکا ظاهر شد تا "با مردم امریکا سخن بگوید". در این مقاله کوتاه تلاش خواهم کرد که مقداری این ماجرا را باز کنم و افقی که جلوی جنبش انقلابی و ازادیخواه بعد از این سخنرانی قرار دارد نشان دهم:
(1)تلاشهای باند اوباما برای گریز از "جنگ محدود" در پشت صحنه
واقعیتهائی که در بالا اشاره داشتم را احتمال زیاد خود اوباما و همسنگرانش هم می دانند. همین مستاصلشان کرده بود که چگونه آبروداری کنند و اون حرف اول اوباما که "اگر بشار اسد از خط قرمز عبور کند حمله می کنیم" را طوری رفع و رجوع کنند و نشان دهند هنوز "پلیس جهان هستند" و برقرار کننده نظام اخلاقی دنیا!
طی دو هفته گذشته بعد از اعلام فاجعه کشتار مردم سوریه توسط گاز سمی، اوباما با یک هیئت بزرگ به اروپا سفر کرد و وزیر خارجه اش را به روسیه فرستاد تا پشت پرده بتواند یکجوری فشار به بشار اسد وارد کند . این مانورها بالاخره نتیجه اش زائیده شدن موشی بود بنام "بشار اسد قول داده که سلاح های شیمیائی اش را تحویل دهد"!
روسیه مثلا پادرمیانی کرد و بشار اسد قول پیشاهنگی داد و اوباما و پنتاگونش را که مستاصل شده بودند در مرحله بعدی چه کنند را فرصتی دادند که نفسی راحت بکشد و خودش را احتمالا قهرمان این بازی معرفی کند!
در مدیای امریکا هر چه تلاش کردند جامعه را پشت این طرح "حمله محدود" بیاورند نشد! کنگره و سنای امریکا هم از اوباما پرسیدند که "به فرض حمله محدود کردی مرحله بعد چه می کنی؟" و او پاسخی نداشت!
دنیا اتفاقا بهتر فهمید که این بازی اوباما با بشار اسد ربطی به مردم دردمند سوریه ندارد.بیش از دوسال کشتار نزدیک به صد هزار نفر و آواره شدن بیش از دو ملیون مردم سوریه و متلاشی شدن تمدن که پاسخ ارتجاع داخلی و بین المللی به خیزش انقلابی مردم سوریه بود، همواره با سکوت اوباما و حکومتهای غرب همراه بود و این مرز سلاح شیمیائی را هم بهانه ای کرده بودند تا از سناریوی سیاهی که خودشان ایجاد کرده بودند میوه بچینند!
قرار بود ماجرا شبیه لیبی تمام شود اما دیدند سمبه ارتجاع حاکم بر سوریه و حامیان خارجیش پرزورتر است و الان زمان لیبائیزه کردن سوریه نیست. حکومت امریکا و غرب می خواستند سوریه را مثل لیبی مال خود کنند اما زورشان نرسید و مجبور شدند بطور ابرومندی عقب بنشینند.
(2)عقب نشینی اوباما و غرب در تهاجم به سوریه ممکنست موقت باشد اهدافشان سرجایش هست
تردیدی نیست که دعوای حکومت امریکا و غرب با اسلام سیاسی و رژیم بشار اسد تمام نشده. این بخشی از جنگ بزرگتر ژئوپولیتیک است که جهان معاصر را دارد شکل می دهد.امپراطوری اسلام سیاسی اتحاد محکمی با حکومتهای روسیه و چین ایجاد کرده و خصوصا در منطقه خاورمیانه دارد خودش را برای مقاومتهای جانانه تری آماده می کند.
حکومت امریکا و غرب دارند بیشتر و بیشتر فشار این اتحاد ارتجاعی را در مقابل خودش حس می کند و ناتوانیش که ریشه در عوامل مختلف از جمله بحران عمومی سرمایه دارد ، به پذیرش عقب نشینی های بزرگتر و صلح های موقت در حال جابجائی است.
اوبامائیزم را باید از این منظر، عکس العمل نظام سرمایه امپریالیستی غرب به دوران افولش دانست. اوبامائیزم پذیرش "همزیستی مسالمت آمیز" است. یکبار دیگر جهان دارد وارد دوران "مذاکرات قطبهای ارتجاعی می شود.اگر مرزهای "شرق و غرب" در دوران جنگ سرد عموما در اروپا ایجاد شد و بعد از تنش های دهه های اول بعد از جنگ دوم به دوران "همزیستی" انجامید.اینطور مشخص است که عروج اقتصادی بلوک چین –روسیه و همپیوندی انها با امپراطوری اسلام سیاسی دارد یک دوران همزیستی دیگر را به غرب تحمیل می کند.تئوکانها در امریکا و غرب جایشانرا به اویانائیزم داده اند دقیقا برای اینکه این توازن جدید بهشان دارد تحمیل می شود.
آیا مسیری که دنیا دارد طی می کند پایدار می ماند؟ آیا حکومت امریکا و غرب با پذیرش بازی جدید بشار اسد-روسیه بواقع دارد قرارداد صلح موقتی را امضا می کند؟
شکی نیست که پذیرش این بازی "تحویل سلاح های شیمیائی" به بازیهای سیاسی و برگردادن توپ به میدان سیاستمداران خواهد انجامید.دعواها را به پشت صحنه ها به درون دالانهای سازمان ملل و به فرستادن بازرسان خواهند کشاند.حکومت سوریه نفس راحت تری خواهد کشید و جنگ جناح های ارتجاعی داخلی و نابودی مدینیت و مردم همچنان در سوریه ادامه خواهد یافت. اگر جنبش ازادیخواه داخل و خارج سوریه ساکت بنشیند
(3) چه افقی برای ماجرای سوریه ممکنست- نقش سوریه در درگیریهای استراتژیک جهان کنونی چیست؟
درست مثل دورانی که حکومت امریکا از عراق و افغانستان عقب نشست، امروز هم اوباما هم چماق حمله را در هوا تکان می دهد و هم "محترمانه" عقب می نشیند و مردم را وعده می دهد که بشار اسد باید سلاح های شیمیائیش را تحویل دهد وگرنه؟!
در سوریه نبرد جناح های ارتجاعی و خونریزیها ادامه خواهد یافت و سناریوی سیاهی که ساخته اند قطره قطره انسانیت را خواهد خورد. بربریت ادامه خواهد یافت و دو طرف ارتجاعی هم با اتکا به کمکهای بین المللی به کوبیدن جامعه ادامه خواهند داد.
اگر جنبش انقلابی در سوریه و جهان و افکار عمومی جهان بپا نخیزد در خیابانها و همه فضاها به پایان این بربریت به خواست سرنگونی انقلابی بشار اسد و حنایتکاران اسلامی تحقق نبخشد، افقی برای زندگی انسانی در سوریه وجود ندارد.
بیش از سه سال پیش هنگامی که جنبشهای انقلابی در منطقه آغاز شده بود هم نوشتم که ماجرای سوریه و ایران و لیبی با سایر کشورهای زیر پای انقلاب فرق دارد و امروز دقیقا صحنه تعیین کننده سرنوشت جهان آینده دارد در سوریه اتفاق می افتد.
دعوا در موضوع سوریه بنوعی دعوای تمامی قطبهای ارتجاعی جهان است بر سر سازماندهی جهان بعد از جنگ سرد. اهمیت سوریه برای حکومت امریکا و حکومتهای غرب از یکسو با حکومتهای چین و روسیه از سوی دیگر اینست که هردو به امپراطوری اسلام سیاسی و سرزمینهای اشغالی آن بعنوان منطقه مهم نبرد استراتژیک نگاه می کنند.
این اتحاد شکل گرفته در مقابل امپریالیزم غرب دوران عقب نشینیش را ظاهرا دارد تمام می کند و در سوریه دارد پاسخ محکمتری به همتای ارتجاعیش در غرب می دهد. لذا ماندن بشار اسد بواقع برای اینها اهمیت استراتژیک حهانی دارد.
اگر در سوریه یا ایران نیروئی بتواند این توازن را به هم بزند همان نیروی انقلاب ملیونها انسان است و حمایت جهانیش.
وضعیت کنونی بخش مهمی از شکل گرفتن دنیای بعد از یازده سپتامبر است.نقطه ای کیفی است.
نظم جهانی یا در نقطه تثبیت بشار اسد بنفع ارتجاع جهانی شکل می گیرد، یا طرفین ارتجاع جهانی توافق می کنند سر نگه داشتن بشار اسد و یا انقلاب نقش خود را در تغییر صحنه ها ایفا خواهد کرد.
منابع دیگر:
(1)دستهای امپریالیستها، جانیان حاکم بر سوریه و اسلامیها از سوریه کوتاه!(سعید صالحی نیا)
(2)معضلی بنام "حمله محدود" نظامی و تنگناهای دخالت حکومت امریکا در سوریه(سعید صالحی نیا)
(3)سعید صالحی نیا: چه سیاستی در سوریه انقلابی و انسانی است؟http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=42540
لینک مطلب در سایت روزنه :

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر