۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

شبحی در خاورميانه و شمال افريقا در گشت و گذار است٬ شبح روی گرداندن از اسلام!


وقتي در سال ۲۰۰۷ در کشور آلمان اولين سازمان اکس مسلم را بنيان گذاشتيم٬ با وجود اينکه اين حرکت با استقبال عظيم بين المللي مواجه شد٬ هيچگاه تصور نميکردم٬ در کشورهاي خاورميانه و شمال افريقا و در کشورهايي اسلام زده٬ با اين سرعت٬ به يمن انقلابات و شورش هاي عظيم اجتماعي٬ جنبش اکس مسلم رشد کند و جوانان زيادي خود را اکس مسلم نام نهاده و سازمانهاي اکس مسلم را بنيان نهند. اين روزها با تلفني از مراکش و اينکه آنور خط کسي بمن گفت٬ من يک اکس مسلم مراکشي هستم و ميخواهم ببينم در اين کشور چه ميتوان کرد٬ رابطه ام با جواناني در مراکش وصل شد که فعاليت ميکنند و خود را به جنبشي منتصب ميکنند که در ۲۰۰۷ در آلمان آغاز شد.

ex-10-1
عماد الدين حبيب يک وبلاگ نويس مراکشي است که چند روز پيش از طريق دوستش با من تماس گرفت. او خود را اکس مسلم ميداند و موسس سازمان اکس مسلم در مراکش است. او ميگويد ما هزاران هزار نفر هستيم. در مصر٬ در تونس٬ الجزاير و ايران٬ ما همه جا هستيم و با جان و زندگي امان بازي ميکنيم. ما خدا و الله را قبول نداريم٬ ما اسلام را طرد کرده ايم٬ آيا اين جرم است؟
اسمش را قبلا شنيده بودم٬ با مريم نمازي ارتباط داشت و از کساني است که با سازمان اکس مسلم در فرانسه که اخيرا تاسيس شد٬ ارتباط دارد.
عماد ميگويد در آغاز خواستم قانون اساسي جديد مراکش را امتحان کنم٬ گفته اند٬ آزادي عقايد و وجدان را تضمين ميکنند٬ پس با استناد به اين اصل در قانون اساسي سازمان اکس مسلم را بنيان نهادم. اکس مسلم مراکش را ميگويم٬ يک هفته بعد بالاترين دستگاه مذهبي و اسلامي در اين کشور فتوا صادر کرد. نهادي که وابسته به قانون اساسي است و از طرف پادشاه شخصا هدايت ميشود٬ اعلام کردند که جواب مرتدين٬ قتل آنها است. عماد ميگويد نهاد قانون اساسي نميتواند و در موقعيتي نيست که عليه يک مرتد و بي دين قتل سازمان دهد٬ چرا که پادشاه موقعيت خود را در سطح دنياي غرب بعنوان پادشاه رفرميست نميخواهد خراب کند. اما او ميگويد اين فراخواني است عملي به اسلاميست ها و اجازه اي است رسمي به آنها که اگر توانستند ما را يعني مرتدين و بي دينها و کساني را که در مراکش که از اسلام دست ميکشند٬ را پيدا کنند٬ ما را بکشند. قاتلين را آزاد خواهند گذاشت چرا که فتوا و دستور خدا را عملي کرده اند. با عماد مصاحبه مفصلي تر کرده ام که بزودي منتشر ميشود.
کاظم الغزالي – اکس مسلم ديگري از مراکش
ex-10-2
قبلا با کاظم آشنا بودم. دو سال قبل بر اثر فتوا و حملات اسلاميها کشورش را ترک کرد و ساکن سويس شد. او در جواني در يک مکتب قران درس خوانده بود و در نزديکي کازابلانکا تفکر و نوع لباس و آرايش صورتش شبيه به سلفي ها بود و پدرش که از تاثير دوستان منحرف ميترسيد و او را د رمدرسه اسلامي گذاشته بود٬ برايش يک کامپيوتر خريده بود تا سرگرم شود و او ميگويد همين دستگاه يک پنجره اي بود به سوي دنياي جديد. او ساعتها در جلوي کامپيوتر مي نشست و با دوستاني از اينترنت آشنا ميشد. چيزهايي ميخواند که در مکتب و قران آنها را نديده بود. در مورد تئوري داروين و تکامل و از مطبوعات و ادبيات بين المللي ميخواند. او فرهنگ جديدي را شناخت که د رمسجد و مکتب قران آنرا نديده بود و او کم کم از اسلام دست کشيد تا اينکه امروز بعنوان يک اکس مسلم علني فعاليت و سخنراني ميکند.
جنبش طرد مذهب اسلام در مصر يک جنبش توده اي است!
ex-10-3
مومن يعني معتقد به خدا ولي برخلاف اسمش او از خدا روي گردان است. مومن خود را آتيست معرفي ميکند و ۲۱ سال دارد در دانشگاه الازهر مهندسي ميخواند و دو سال در مورد دست کشيدن از اسلام سکوت کرده و وقتي مبارک را مردم در يک انقلاب عظيم سرنگون کردند او جرات پيدا کرد و به افراد خانواده اش و دوستان نزديکش گفت٬ من ديگر مسلمان نيستم٬ من يک اکس مسلم هستم٬ او در اين روزهاي انقلابي متوجه شد٬ ابدا تنها نيست بسياري از دوستانش گفتند ما هم همين طور هستيم. او يک فيس بوک راه انداخت به اسم " سازمان آتئيست هاي مصري" که در فاصله کوتاهي هزاران نفر عضو آن شدند٬ بسياري با اسم و مشخصات کامل و درست خود. مومن ميگويد: مصريها بطور طبيعي آنقدر مذهبي نيستند که اسلاميها سعي ميکنند ما را چنين جلوه دهند من حدس ميزنم که در هر خانواده مصري يک آتئيست و حداقل يک منتقد اسلام هست. کسانيکه فقط بدليل ترس از اطرافيان اينرا مخفي نگه ميدارند."
او از يک تجربه خود در کايرو ميگويد . يک مسجد و يک امام فراخوان دادند به يک سخنراني تيتر سخنراني اين بود " يک آتئيست چگونه فکر ميکند" او به همراه سه دوستش آنجا رفت و ديد مسجد پر از جوانان است و ملا ۸۰ دقيقه بقول مومن مزخرفات گفت و در مورد تئوري داروين و در مورد دنيا و آخرت و او ديد که اکثر جواناني که مسجد را پر کرده آتئيست بودند.
مومن ميگويد: در اين مسجد زنان زيادي را ديدم ٬ زناني که با وجود اينکه روسري برسر داشتند٬ خود را آتيست معرفي ميکردند و حرف ميزدند. اکثر اين جوانان اکس مسلم هاي تحصيل کرده بودند که از دانش و معلومات زيادي در مورد علوم طبيعي و ... برخوردار بوده و عليه سخنراني ملا٬ با استدلال و بطور علمي حرف زده و پاسخ اين اسلاميها را ميدادند.
ما مومنين را در خانه خودشان يعني مسجد ٬ مورد حمله قرار داده و آنها را شکست داديم آيا اين مهم نيست؟
وقتي از او ميپرسند آيا اکس مسلم بودن خودش را سياسي تلقي ميکند و يا فعاليت سياسي ميکند پاسخ او اينست:
من در نظر نداشتم در مورد بي خدا بودن خودم کاري سياسي بکنم٬ ولي وقتي اعتقاد داشتن امري سياسي است بي اعتقاد بودن من نيز اتوماتيک يک امر سياسي ميشود. تا زماني که بي خدايان و مرتدين مورد تعقيب هستند و تا زماني که مذهب خود را در مسائل شخصي و زندگي افراد دخالت ميدهد٬ دست کشيدن من از مذهب نميتواند شخصي بماند.
او در جلساتي شرکت ميکند که در آنجا چنين ميگويند: اسلام يک ايدئولوژي فاشيستي است و اين فاشيسم اسلامي را فقط اخوان المسلمين ايجاد نکرده است بلکه اين تفکر فاشسيتي در بطن اسلام و در تاريخ اسلام نهفته است. در جلساتي در اينترنت و يا در سالنهايي در مصر از اين نوع حرفها را ميتوان شنيد.
مومن به مرگ تهديد شده و عليه او نيز فرمان قتل داده اند.
ex-10-4
ناديا زروقي از تونس يک اکس مسلم است.
ناديا ميگويد پدر بزرگم را عاشقانه دوست داشتم وقتي او مرد٬ همه براي دفن کردن اين شخص عزيز رفتيم٬ منهم آنجا رفتم ولي يک ملا باديدن من گفت زنان حق ندارند نزديک شوند و مرا از محل دور کردند٬ گريان و در هم ريخته به خانه رفتم و با خودم فکر مکردم اين چه مذهبي است که بين من وپدر بزرگ عزيزم يک ديوار ميکشد اين چه خدايي است که به مردان حق ميدهد مرا کتک بزنند٬ . من بتدريج به نقد اسلام روي آوردم و الان اکس مسلم هستم من به اسلام اعتقادي ندارم. او يک قيچي آورده و موهايش را از ته ميزند٬ او ميگويد با اين موها مذهبم را هم پرت ميکنم. من ديگر مسلمان نيستم.. او با حامد عبدالصمد نويسنده و منتقد اسلام که يک چهره شناخته شده آلماني- مصري است در يک رستوران ملاقات کرده و حامد مينويسد او سيگاري روشن کرده و ميگويد در انقلاب عليه بن علي فعالانه شرکت کردم من به همراه هزاران نفر براي عدالت اجتماعي و دفاع از جهانشمولي حقوق انسان به خيابان رفتيم اينکه سلاميها با اين سرعت قدرت را گرفته و از يک سيستم ضد انساني و ضد زن دفاع ميکنند٬ اينرا نميخواستيم. ناديا ميگويد الان بدليل جنايات اسلاميها همه ميترسند حتي کمونيست هاي دو آتشه نيز نميگويند لائيسيست هستند. بسياري از جوانان به اعتياد روي آورده اند ولي بايد مبارزه کرد.
ايران کشوري که صداي ارتداد جوانان آنها تا عرش اعلي ميرسد!
ما موسسين و فعالين اوليه اکس مسلم از ايران بوديم. بي دليل نبوده و نيست که ما مرکز توجه و تجمع اکس مسلم ها و جنبش اکس مسلم در خاورميانه و شمال افريقا شده ايم. ما زهر اسلام در قدرت و جنبش اسلامي را سي و پنج سال است که چشيده ايم و عليه اين جنبش کثيف و جنايتکار در عرصه هاي مختلف مبارزه کرده و تجربه اندوخته ايم.
از نظر من ايران کشوري است که در آن عملا ريشه هاي اسلام زده شده و نفرت عميق و عظيمي عليه اين مذهب و اين دستگاه جنايت در بين مردم انباشته شده است. اين شير بي يال و کوپال را بايد زير پا له کرد. ٣۵ سال جنايت به اسم اسلام٬ ٣۵ سال نابود کردن يک جامعه و زير پا له کردن حقوق همه آحاد و افراد ساکن آن جامعه ٬ باعث انباشته شدن نفرت عظيمي از آخوند و سردمداران رنگارنگ اين حکومت اسلامي و در عين حال عليه اسلام و مذهب ٬ شده است. مردم در تجربه روزمره به نقد و طرد مذهب رسيده و جوانان زيادي مذهب را عملا کنار گذاشته و اکس مسلم ها در ايران فراوان اند.
فراخوان من به اين جوانان و به جنبش نقد و طرد اسلام اينست که خود را دريابيد٬ موقعيت خود را درک کنيد و با اين جنبش عظيم در خاورميانه وصل شده و خود را همراه و همگام اين جنبش مهم ٬ مدرن و رو به آينده سازيد. اگر چيزي بايد اضافه کنم اينست که نقد به اسلام و مذهب بايد عميق تر و در ابعادي تئوريک و فرهنگي و اجتماعي در ايران و در خاورميانه بايد رشد يابد و در عين حال ما در ايران بايد در مقابل جنبش ملي – اسلامي و " روشنفکران کثيفي" بايستيم که کماکان سعي دارند اسلام را از زير دست و پاي مردم بيرون کشيده و آنرا نجات دهند.
زنده باد جنبش اکس مسلم در خاورميانه و شمال افريقا
مينا احدي
کلن – ۱۰ سپتامبر ۲۰۱٣

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر