۱۳۹۲ فروردین ۱۸, یکشنبه

سعید صالحی نیا: تاثیر متد های روانشناسی تبلیغاتی باند احمدی نژاد در مضحکه انتخابات رژیم اسلامی



با نگاهی به "زمزمه های فیسبوکی" یک حامی احمدی نژاد
5 مارس 2013
مقدمه:
اینکه چگونه حکومتها در دنیا و نه تنها در ایران، مردم را به صندوقهای انتخابات می کشانند در حالیکه مردم کم یا بیش هر جا از همان حکومتها بدبختی دیده اند و ظلم، خودش باید موضوع بررسی روانشناسی اجتماعی قرار بگیرد.اینکه مردم  هم این مضحکه ها را یا جدی می گیرند و یا تحمل می کنند هم باید مورد بررسی علمی قرار گیرد. مشاهده تاریخ اینرا نشان می دهد که این پدیده ها واقعا رخ می دهد.واقعا بخشی است از روند تداوم حکومتها و آنرا باید در چهارچوب وسیعتر روانشناسی حکومت کردن و حکومت شدن مورد بررسی قرارداد.

در ایران بعد از سرنگونی حکومت پهلوی، رژیم اسلامی همیشه نمایشهای داغتری از "انتخابات" جلوی صحنه بازی کرده. بنوعی نشان داده که به بازی "دموکراسی داخل حکومتی" دست می زند که کارشناسان غربی را به این باور رسانده که اینها درون خود یک ظرف دموکراسی ساخته اند و بین جناح هایشان حداقل به جابجا شدن و دست بدست دادن قدرت در دوران "انتخابات" باور دارند. از این جهت حکومت اسلامی با حکومت پهلوی فرق مهمی دارد. در خکومت پهلوی جناح بندیهای حکومتی مرئی نبود و حتی پهلوی به "رقابت کنترل شده احزاب" هم وفادار نبود. انقلاب 57 این تمرکز قدرت را در حکومتها  غیر ممکن ساخت.خصوصا اینکه حکومت اسلامی هم از بستر یک انقلاب مردمی وارد صحنه شده بود و هم جناح بندیهایش ریشه در پائین  و میانه جامعه داشت. لذا نه می خواست و نه می توانست اون نوع تمرکز قدرت سیاسی که پهلوی بهش دچار بود حفظ کند. از زاویه ای برای خود رژیم اسلامی هم تنگنا ایجاد می کرد که تک جناحی بشود. چرا؟ چون از بخشی از پایگاه اجتماعی خودش بیرون می افتاد.
لذا این "دموکراسی محدود" درون حکومتی و جنگهای جناحی همیشه با رژیم اسلامی همزاد بوده و همین جنگها هم بخشی از پروسه زوال و سرنگویش را خواهد ساخت. نمونه بحران نزدیک به سرنگونی که رژیم اسلامی در سال 88 تحربه کرد ، دلیل تایید این حکم است که هم نبرد بین جناح های حکومتی ذاتی است و ساختاری و هم اینها از ادامه این نبردها راه فراری ندارند.
من بر خلاف عده ای که همیشه پیش بینی می کرده اند که رژیم اسلامی بالاخره به یک حکومت تک جناحی خود را تنزل می دهد و با کودتائی در و تخته انتخاباتش را می بندد مخالف بوده ام. این برای حکومت ایران امکانپذیر نیست. این حکومت مجبور است از کوران انتخاباتش گذر کند تا ریشه هایش را از دست ندهد و بقا یابد. لذا بحرانهای ادواری ناشی از مضحکه انتخابات در رژیم اسلامی گریز پذیر نیستند و وقوعشان حتمی است و خود حکومت هم اینرا می داند.گزینه واقعی برای اینها اینست که از یک طرف بازی دموکراسی درونیشان به جامعه تسری پیدا نکند و از سوئی به انفجار اجتماعی منجر نشود و از سوی دیگر "غیر خودیها" وارد بازی نشوند.
اما چگونه این صحنه را اینها مدیریت می کنند و ازش سکوی تداوم حیات می سازند؟ استراتژیهای معلومی دارند از جمله:
الف: سرکوب و دستگیریها  و مانورهای نظامی شهری در استانه انتخاباتشان
ب: غربال کردن "نامزدها" و توافقهای پشت پرده بین جناحی در زمینه موضوعات مورد توافق "مسابقه انتخاباتی". اینگه چی گفته شود و چی گفته نشود
ج: نگه داشتن موقعیت "رهبر ولی فقیه" در بالای نبردهای "دموکراسی داخل حکومتی" برای ایجاد توازن و تاثیر گذاری روی روند انتخابات. مهم اینست که "رهبر ولی فقیه" بعنوان نقطه پرگار حکومت حفظ شود.هم از بازیهای انتخاباتی دور نگه داشته شود و هم نفوذش تعیین کننده باشد.
د: استفاده وسیع از نیروهای انتظامی و سرکوب و بسیج برای تبلیغات انتخاباتی و جهت دهی "نامزدی" که به "رهبر " در لحظه انتخابات نزدیکتر است!
این مقدمات را داشته باشید تا برویم سر موضوع مشخصی که اینبار می خواهم مقداری رویش مکث کنم و آن متدهای روانشناسی جناخ احمدی نژاد است در این مفطع معین :
(1)رابطه "کاندیدهای انتخابات" با محور ولی فقیه در رژیم اسلامی:
سابقه جالبی هست در تاریخ رژیم اسلامی بین "کاندیدهای انتخابات" و محور رهبری ولی فقیه. در دوران حیات خمینی، چون هنوز پایه های حکومت در اکثریت جامعه محکم تر بود، "کاندیدها" می خواستند در برنامه تبلیغاتیشان بیشتر نشان دهند که نزدیک تر هستند به ولی فقیه که همان خمینی باشد. اونزمانها نزدیکی به ولیه فقیه کافی بود تا قشر معین اجتماعی مخاطب حکومت، برود  و صندوقها را پر کند برایش. زمان که گذشت و خمینی که با مردنش از صحنه خارج شد، انشعاب درون اقشار اجتماعی حامی رژیم توسعه یافت و اثر این انشعاب این شد که در حین حفظ اهمیت سیاسی ولی فقیه در موازنه قدرت، و اثر استراتژیک این فرد در "انتخاب" درون دموکراسی رژیم اسلامی، گرایش گریز از مرکز ، آنهم در حدود تعیین شده نظام شدت گرفت. که هم انعکاس همان انشعاب حامیان رژیم در پائین جامعه بود و هم گسترش بخشی از جامعه که اساسا با رژیم دیگر مخالف بودند و دنبال "فضا" می گشتند که این مخالفت را ابراز کنند.
این شد که هر قدر از دوران شروع  حکومت خامنه ای جلو می رویم ، این چند قطبی شدن سیاسی حاکمیت اسلامی تشدید می شود و "اتصال به ریسمان ولایت" دیگر ابزار خوبی برای دوران انتخابات نیست. بروز پدیده خاتمی از دید من نفطه مهمی است در تغییر دینامیک انتخابات رژیم اسلامی و افزایش کیفی پدیده گریز از مرکز (ولی فقیه) که هم نتیجه اش تشدید بحران درون حاکمیت شد و هم بروز تضادهای بین جامعه مخالف با رژیم را با رژیم تسریع کرد. بعد از 8 سال حکومت بحرانی خاتمی و جناحش دیگر رژیم اسلامی و رهبرش توان نگه داشتن "دموکراسی درون رژیم را از دست داده بودند و پدیده "انتخابات سال 88" نشانه مهمی بود که جامعه مخالف حکومت قدمهای مهمی برداشته و بازی درون حکومتی رژیم را برنمی تابد.
بیش از 6 ماه قبل از انتخابات 88 این نویسنده در مقاله ای پیش بینی کرد که رژیم اسلامی راهی جز بالا کشیدن احمدی نژاد و پس زدن جناح موسوی –کروبی ندارد. نه فقط از اینجهت که آنزمان احمدی نژاد با جناح حامی خامنه ای و بخش نظامی رژیم متحد شده بود، بلکه از اینجهت که پیروزی موسوی یا کروبی ، شکستهای کلیت نظام را چنان تسریع می کرد که رژیم تصمیم گرفت  این ریسک را مرتکب نشود و احمدی نژاد را از صندوقهای رای بیرون بکشد. اینکار با نظارت مستقیم خامنه ای و بخش همیشه حاکم به رژیم اسلامی طرح ریزی و انجام شد.
اما برسیم به دینامیک کنونی بین جناح احمدی نژاد و سایر "رقبایش" در مضحکه انتخاباتی رژیم:
(2) مشائی-احمدی نژاد  و ایتراتژی انتخاباتیشان:
معضل کنونی باند مشائی –احمدی نژاد در مضحکه کنونی انتخابات اینست که اینها مجبور شده اند از همان سکوئی به دوران انتخابات وارد شوند که 4 سال پیش موسوی و کروبی ایستاده بودند! تقلاهای حامیان اینها در فیسبوک را که دنبال می کنید(1و 4) بیشتر متوجه می شوید که اینها چند هدف مشخص را دنبال می کنند:
اولا: می خواهند نشان دهند که از کلیت رژیم اسلامی خصوصا اخوندهایش و منجمله خامنه ای فاصله گرفته اند! تبلیغ می کنند که می خواهند "آخوندها را پس بزنند" و انقلاب 57 را از آخوندها نجات دهند! این متد برابر دانستن رژیم اسلامی با آخوندها، توسط جریانات راست مثل فرقه مجاهد یا پهلوی چی ها سابقه طولانی دارد.هدف اینست که رژیم را به آخوند تقلیل دهند و زیر همه مناسبات پیچیده فرهنگی سیاسی و اقتصادی بزنند که این رژیم را نمایندگی می کند تا اساس رژیم ایرانرا حفظ کنند و از بالا آنرا تصاحب کنند.
دوما: می خواهند از خشم و تنفر مردم عامی خداکثر استفاده را ببرند.مردمی که از رژیم اسلامی متنفر هستند و چون در زندگی روزمره اسیر هستند همیشه در حالت غیر انقلابی تمایل دارند بین بد و بدتر انتخاب کنند . این روانشناسی را همه جناح های رژیم و تمامی حکومتهای دنیا بخوبی می شناسند و ازش استفاده برده اند. اساسش اینست که جامعه را در فشار نگه بدار تا بیاید بین انتخابهای حکومتی انتخاب کند! نا امیدی و نبود سازمان متحد کننده سیاسی و فقر کار خودش را می کند و جامعه در نقطه انتخابات، اگر وارد صحنه شود ، تمایل پیدا می کند بین بد و بدتر انتخاب کند که هدف اصلی رژیمهاست.
سوما: مشائی و احمدی نژاد روی گرایشات عقب افتاده و وسیع جامعه که ناسیونالیزم و عظمت طلبی "ایرانی" است، روی گریز از مرکز جامعه از نظام سیاسی اسلام و فشاری که جناح خودشانهم در سازماندهیش صهیم بوده، حساب باز می کنند و به جامعه "وعده تغییر و آزادیهای فردی" می دهند.این شگرد جناح احمدی نژاد و قبلتر رفسنجانی و خاتمی بود.
(3) چه جناحی شانس بیرون آمدن از صندوقهای رژیم را دارد؟
اگر یک تحلیل علمی ناتوان باشد از ارائه یک پیش بینی علمی (که حتما با ضریبی خطا پذیر هم خواهد بود) ناتوان باشد، اساسا تحلیل علمی نیست! تحلیل علمی باید به دردی بخورد و گره ای را بگشاید و تغییری را امکانپذیر کند.
سوال اینست که چه جناخی می تواند از صندوقهای رای رژیم اسلامی بیرون بیاید؟
برای پاسخ دهی به این سوال باید رفت سراغ تاریخ رژیم اسلامی:
اولا:. این رژیم خصوصا بعد از مرگ خمینی چند بار ریسک بازی دادن خودیهای بیرون از حوزه ولایت فقیه را مرتکب شد و هر بار تا مرز سرنگونی رفت. اینرا خود طراحان و مدیران امنیتی رژیم بخوبی می دانند.
دوما: تا زمانی که رژیم اسلامی هست، هم دموکراسی درونی خودش را لازم دارد (لذا بعید است دست به کودتا بر علیه خودش بزند) و هم مرکز پرگارش نمی تواند بچز ولایت فقیه اش باشد.ستون این رژیم ولی فقیه  اش هست و لذا به رغم چنگهای تبلیغاتی که واقعا هم جدیست و سر منافع مردم، "نامزدها" می توانند وارد صحنه شوند اما برنده آنها باید همچنان از زیر قران ولی فقیه بگذرد.
سوما: رژیم بخوبی می داند که گریز از مرکزی که بهش دچار است، تحت فشار جامعه خسته از حکومت و جناح هایش قرار دارد و در سطح جامعه جهانی هم اینها به همان اندازه تحت فشار هستند.لذا یک سیاست انقباضی حکم می کند که عمود ولی فقیه محکم حفظ شود.
لذا با مقدمات بالا این نویسنده فکر نمی کند که باند احمدی نژاد و مشائی تا زمانی که رژیم اسلامی بخواهد همین باشد که هست، شانسی برای بیرون آمدن از صندوقهای رای داشته باشند. حداقل برنامه این رژیم نمی تواند این باشد.فضا برای یک بازگشائی "دموکراسی رو به بیرون" اصلا مساعد اینها نیست!
(4)مضحکه انتخابات رژیم اسلامی  و امکان انفجار مردم
اثرات این تبلیغات "ضد آخوندی"  باند احمدی نژاد چه می تواند باشد؟ آیا می تواند به پیروی اینها در انتخابات منجر شود؟ از دید من اصلا نمی تواند! آنچه خواهد کرد، ایجاد شکاف بیشتر بین جناح های درون حکومت و بین حکومت و جامعه و خالی کردن پایه های کلیت حکومت از هوادارانش خواهد شد. همه می دانند که رژیم اسلامی مدتهاست در حال ریزش هوادارانش می باشد. در هر پیچی و با هر بیرون افتادن بخشی از جناح های حکومت، به بیرون قایق در حال غرق این رژیم، در صدی از حامیان رژیم اسلامی کنده شده اند و بریده اند.
این مضجکه انتخاباتی بخاطر دینامیک موجود ، بخاطر خصلت گریز از مرکز باند احمدی نژاد –مشائی و بخاطر نبود چهره متحد کننده مخالف اینها که از ولایت فقیه دنباله روی کند، یک پرتگاه بسیار حساس است برای کلیت نظام اسلامی. این پرتگاه را اینها می توانند از سر بگذرانند اگر حضور مردم ، تعیین کننده نباشد. با هر جیغ و دادی که احمدی نژاد-مشائی بلند کنند، باز صندوقهای رژیم پر خواهد شد از حامیان خامنه ای و چاره ای هم جز این ندارند.ولایت فقیه اولین و آخرین سنگر رژیم اسلامیست.
سوال اینست که جامعه چه می کند؟ آیا در خانه ها می ماند؟ آیا در وضعیت انتظار کنونی در جا می زند؟ آیا بالاخره از فضای انتخابات استفاده می کند و به خیابانها می ریزد و با یک اعتصاب عمومی گسترده کار کل رژیم را یکسره می کند؟ مدامیک از این سناریوها محتمل تر است؟
محتملتر اینست که رژیم اسلامی این مضحکه را هم با مقدار زیادی تشنج بالاخره پشت سر بگذارد اما نکته جالب اینست که انقلاب دقیقا در نقطه غیر محتمل تعریف می شود. مرحله اول انقلاب که قیام عمومیست، حداقل بسیار غیر مترقبه و غیر محتمل پا به عرصه می گذارد و تیزبین ترین مفسران را سورپرابز می کند!
وظیفه انقلابیون چیست؟ سازماندهی و فعالیت منظم برای نشان دادن راه و ارائه برنامه عمل و درگیر شدن و فراخوان برای درگیر کردن جامعه در تعیین سرنوشتش. ممکنست همین مضحکه انتخابات رژیم ، پیچ آخر زندگیش باشد. دینامیک بین مردم و رژیم بسیار شکننده است و هر قدر جناح احمدی نژاد-مشائی بیشتر شاع به شاخ بشوند با ولی فقیه شان، جامعه فضای بهتری برای زدن همه سرهای رژیم می یابد. باید این نفطه گذر رژیم را بسیار جدی گرفت.
منابع دیگر:
(1)شناسائی مزدوران رژیم اسلامی در فیسبوک(مهرداد درسیم و دفاعش از باند احمدی نژاد)
(2)انتخابات ریاست جمهوری،   کابوس حکومت اسلامی (حزب کمونیست کارگری ایران)
(3)بهروز مهرآبادی: برگزاری "انتخابات"، هراس و بن بست رژیم
(4)"زمزمه های فیسبوکی" حامی احمدی نژاد( با تشکر از آزادیخواهان فعال در فیسبوک، جهانشاه رشیدیان و تورج امیری ):
Mehrab Dersim
مسئله روشنه و خیلی شفاف من با شما صحبت میکنم من شما و دیگران که این همه سال مبارزه کردیم بهتره که به بهترین شکل فکر کنیم این هم مطمئن باشید این گره فقط بدست احمدی نزاد باز میشه هیچ یک از گروهها و جریانات داخل قادر به کنترل نیستند جریانات بیرونی هم تا بخواهند کاری بکنند جنگ داخلی کشت و کشتار و ..... پیش میاد هیچ التر ناتیوی هم نفوذ احمدی نزاد را ندارد من گفتم دهات و شهرستانها به اعتبار احمدی نژاد هست حتی خود رهبر هم لنگش روی هواست اگر احمدی نزاد نباشد منتها یک فرصتی خواهند داشت که محترمانه و با فرصت به مطالبات مدنی پاسخگو باشند این وسط کشور و مردم هزینه کمتری پرداخت میکند
Mehrab Dersim
جهانشاه عزیز راه ما راه سکولاریسم و دمکراسی است در اندیشه پروبال دادن به اقوام هم هستیم و همه را دلگرم به ایلات متحده ایران میکنیم کاری میکنیم که از دو نظام کمونیست و کاپیتالیسم توام استفاده کنیم و درآمد سرشار توریسم و سهیم کردن اقوام در این پروسه
Mehrab Dersim
اولا که همه شهرستانها و دهات را داریم احتیاج به گروهی روشنفکر هم داریم
منتظر نظر شورای نگهبانیم
اگر مشایی تایید شد که هیچ
اگر نشد احمدی نژاد را ابقا میکنیم
Jahanshah Rashidian
به گمان شما احمدی نژاد با امام زمان در هرتباط است؟ برنامه احمدی نژاد بعد از انتخابات اینده چیست؟
09:46
Mehrab Dersim
بابا امام زمان بهانه ای بود برای بستن خ و دار و دسته اش
میدونستی احمدی نژاد از نوابغ داشگاه امیرکبیر در زمان شاه بوده ؟
Mehrab Dersim
مستقیم
جهانشاه عزیز من به شما اعتماد دارم که با شما مستقیم وارد صحبت شدم
منافع ملی وطنی و مبارزاتی در این پروسه است
Mehrab Dersim
ببینید ما چه بخواهیم چه نخواهیم احمدی نژاد خواهد بود و هیچ قدرتی هم مانعش نیست این پروسه انقلاب 57 است که از دست آخوند برگزدانده میشود به غیر معمم
Jahanshah Rashidian
سوال من این است که شما تنها از احمدی نژاد حمایت میکونید یا با گروهی و برنامه ای؟ در ضمن احمدی نژاد تا چند ماه دیگر میرود، پس ازمشایی حمایات میکنید؟
09:36
Mehrab Dersim
در واقع از احمدی نژاد اصل مطلب احمدی نژاد هست مشایی هم ظاهر قضیه است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر