یاشار سهندی:
در روز ٣٠ ژوئن٢٠١٣ با حضور ٣٣ میلیون نفر در سراسر مصر "بزرگترین تظاهرات تاریخ بشر" شکل گرفت. اتفاقی کاملا نادر و بی همتا. شوکی بزرگ به تاریخ. بورژوازی مات و مبهوت سعی فراوان کرد تا بخود بقبولاند که انشااله گربه است! رسانه های فارسی زبان بورژوازی در این راه از هیچکاری فرو گذاری نکردند تا این حرکت تاریخ ساز را مخدوش کنند.
آنها هیچگاه آمار دقیقی از حضور مردم مصر در خیابانها ندادند. رسانه های که میتوانند به شما ثابت کنند که مثلا در مراسم عروسی یک شاهزاده و یا انتخاب یک پاپ دقیقا چند هزار نفر در خیابان هستند و به گفت ایشان چند میلیارد پای تلویزیون به تماشای آن نشستند، در این مورد دستگاه آمار گیری شان کار نمی کرد و منابع موثق شان خاموش بود و تنها به این اکتفا کردند که از حضور چند صد هزار نفر که ظاهرا از جمعیتی که در جریان سرنگونی مبارک در خیابان حضور داشتند بیشتر بودند، بگویند ( این را دیگر البته خبرنگارشان تایید میکرد!) آنها ضمن اشاره به اینکه ٢٢ میلیون برگه تمرد از مرسی را امضا کردند از آنجا که بی طرف هستند بلافاصله اضافه میکردند اخوان المسلمین هم ١١ میلیون رای جمع کرده است! از جمعیت عظیم در میدان تحریر میگفتند و از سوی دیگر از جمعیت انبوه در سوی دیگر قاهره یاد میکردند. یعنی این به آن در!حضور انبوه انسانها که اراده خود را مستقمیا به عمل در آوردند تاریخ بشری را به یک نقطه دیگر برد. این اتفاق رسمیت بخشیدن به این بود که از این پس محکومان رای خود را به حاکمان تحمیل خواهند کرد. منشا قدرت این محکومان نه سلاحهای مدرن و فوق مدرن و سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی خوف انگیز، بلکه حضور در کنار همدیگر و کرامت انسانی را معنی بخشیدن بود. با این اتفاق میشود گفت انقلابات قرن بیست یکم یک مشخصه اصلی دارد و آن حضور میلیونی مردم در خیابان و تصمیم گیری جمعی شان برای آینده خود است. این انقلابات یک گام دیگر اگر بردارد چهره تاریخ بشر را نیز عوض خواهد کرد و آن به دست گرفتن قدرت توسط خود انقلاب است واین دور از دسترس نیست. و برای من فعال کارگری در ایران انقلاب مردم مصر و حرکت ٣٠ ژوئن دستاورد بسیار بزرگی است و کمکی عظیمی به جنبش کارگری ما در ایران است.
چهار سال پیش در هنگامه انقلاب ٨٨ بحثهای زیادی در گرفت که این اساسا انقلاب است یا خیراگر جواب مثبت است پس چه نوعی انقلابی است تا بعد تصمیم گرفته شود که در آن باید شرکت کرد یا خیر!؟ اما انقلاب کار خودش را میکرد و ضد انقلاب نیز، تا اینکه توانست آن انقلاب را به هر شکلی شده ( باخشن ترین و وحشیانه ترین روشها) سرکوب کرد. با فروکش کردن انقلاب ٨٨ بحثهای بی سرانجام نیز فرو کش کرد و فراموش شد. تا مرحله بعد! اما در این بحثها یک چیز مشخص و برجسته بود و آن به سخره گرفتن انقلاب و کسانی که از انقلاب حرف میزدند؟ ظاهرا خیلی هم رادیکال بودند چون حضور طبقه کارگر را نمی دیدند، یا جای ویران نمیشد، بانکی آتش نمی گرفت و دیگر اینکه کارگران فلان کارخانه با اسم و رسم خودشان حضور نداشتند و کسانی هم بودند که اساسا نمی دانستند برای همکاران کارگرشان تحولات را چگونه توضیح بدهند! واقعیت اما این بود ( واقعیتی که اکنون مسجل شده است) دوران جدیدی از انقلابات شروع شده بود. انقلابات قرن بیست یک. انقلاب ٨٨ طلیعه این انقلابات بود. طلیعه شروع دوران دیگر. بخصوص بعد از فروپاشی شوروی و دوران وحشتی که تروریستها اسلامی و دول غربی در دنیا راه انداخته بودند و ختم هر چیزی که بوی انسانی میداد، اعلام میداشتند. انقلابات کشورهای شمال افریقا و خاورمیانه اما نگذاشت این روندی که در ایران شروع شده بود خاموش شود و با فروزان تر شدن این انقلابات نقطه پایانی بر یک دوران سیاه که بورژوازی رقم زده بود، گذاشته شد.
کافی است به آن دوران یک نگاه سریعی داشته باشیم، جز جنگهای قومی و نژادی که با کشتارهای وسیع میلیونی همراه بود، بمبارانها وسیع شهرها با پیشرفته ترین ابزارهای جنگی، بمب گذاری و عملیات انتحاری که مردم را در خیابان و محل کارشان کشتار میکرد، شکنجه گاههای رسمی و علنی در شرق و غرب دنیا؛ سر بریدن، شکنجه ، گورهای دسته جمعی و وعده کشتارهای وسیع، هیچ دستاورد(!) دیگری نداشت و انقلاب در ایران و شمال افریقا و خاورمیانه نقطه پایانی بر این دوران سیاه گذاشت. اکنون توده مردم در خیابان بودند و حرف اول را ایشان میزدند. بورژوازی با نام گذاری این اتفاقات به عنوان "بهار عربی" سعی کرد این انقلابات را نیز رنگ قومی و نژادی بزند تا شاید تیغ تیز این انقلاب را کند نماید. در جریان انقلاب کشورهای مصر، تونس و لیبی ( سوریه را موفق شدند به خون و کثافت بکشانند تا شاید توده مردم را در سراسر دنیا به وحشت بیندازند) به نیروهای اسلامی پر و بال داده شد تا هر جور شده جلو این انقلابات را سد کنند تا انقلاب را به لجن بکشند، کاری که با انقلاب ٥٧ ما مردم ایران کردند. اما حرکت عظیم مردم مصر در ٣٠ ژوئن همه این تلاشهای بورژوازی را خنثی کرد.( در اینجا هم تجربه مردم ایران که سه دهه است سایه سیاه و نکبت بار حکومت اسلامی جلو چشم مردم مصر بود) بورژوازی البته بیکار هم ننشست و با کودتای ارتش مصر که در واقع تلاش دیگری از سوی بورژوازی برای سرکوب انقلاب است، بهانه یافتند تا عظمت حرکت ٣٣ میلیونی ٣٠ ژوئن را مخدوش کنند و بی اهمیت جلوه دهند. مردم را سرزنش میکنند چرا نگذاشتید که دوره ریاست جمهوری مرسی( اخوان المسلمین) تمام شود بعد اگر نخواستید به یکی دیگر رای دهید.*
اما همه این تلاشها چیزی از اهمیت انقلاب مصر کم نمی کند. برای ما که تحت حاکمیت جنبش اسلامی هستیم و سه دهه است که حکومت نکبت اسلامی خودش را به ما تحمیل کرده است، اهمیت انقلاب مصر صد چندان است. سقوط مرسی و اخوان المسلین ضربه سنگینی به جنبش اسلامی است که سردمدار آن جمهوری اسلامی میباشد و این خود بیش از پیش این حکومت را ضعیف میسازد. با وقایع این روزهای انقلاب در مصر، دست ما کارگران بسیار باز شده است که بیشتر و راحت تر در مورد انقلاب و لزوم آن سخن بگویم آنهم نه درگوشی به یک همکار بلکه در جمع همکارانمان. اگر تا دیروز در مورد تشکل مجبور بودیم مثلا به اتحادیه های در اروپا اشاره کنیم تا لزوم تشکل داشتن را یادآور شویم اکنون بحث انقلاب به بحث روز جامعه تبدیل شده است. برای ما که مطلوب ترین شکل خلاص شدن از جهنم اسلامی سرمایه انقلاب است، وقایع اخیر کمک فراوانی برای فعالین کارگری است که بحث انقلاب را در دستور کارخودمان بگذاریم. حقیقت این است این بحث خودش را در دستور ما کارگران گذاشته است. این البته نه به این معنا است که کوشش شود مفهوم "انقلاب کارگری" توضیح داده شود بلکه باید از لزوم انقلاب صحبت شود. بگذاریم نام انقلابات را تحولات تعیین کنند. مهم این است که توده کارگر نقش خود را تحولات اجتماعی درک کنند چنانکه در مصر درک کرده اند که در یک روز معین میلیونها تن به خیابان آمدند.
مفسران فارسی زبان بورژوازی زبان شان بریده شده چون دیگر نمی توانند انقلاب مصر را به حساب "طبقه مدرن متوسط شهری" بگذارند و از خزان انقلابات بگویند. در مصر توده مردم مزدبگیر با تمام نیروی خود درخیابان حضور یافت و این زبان این مفسران را کوتاه کرد. با حرکت مردم مصر حتی بحث "کلیدهای روحانی" نیز به کنار زده شد. انقلاب مصر اولین دست آوردش برای ما کارگران ایران این بود که آخوند معتدل و اسلام میانه رو را رسوا کرد و تمام تلاش این مدت اخیر طیفهای رنگارنگ بورژوازی که یک آخوند "معتدل" را انتخاب مردم ایران جا میزدند، خنثی کرد و این همان چیزی که سخنگویان فارسی زبان سرمایه داری را دچار مخمصه کرده است. انقلاب مصر چنان پرقدرت است که کاریکاتوریست روزنامه حکومتی شرق را تحت تاثیر خود قرار داده و در یک کارتون جالب و گویا نشان داده که ماهیت انقلاب مصر چه میباشد. در این کارتون بردگان مصر یکی یکی فرعون ها را سرنگون میکنند. اگر کسی شک دارد که انقلابات قرن بیست یکم از چه جنسی است لازم نیست متون کلاسیک را زیر و رو کند تا شاید درک کند چه شده، فقط کافی است کمی با دقت به این کارتون نگاه کند.
در دنیای امروز وقایع در یک جامعه محدود نمی ماند. آخرین اخبار حاکی است که در تونس و سودان جنبش هایی از نوع جنبش تمرد مصر در حال شکل گیری است و میرود که طومار جنبش اسلامی در آن جوامع را نیز در هم بپپیچاند. اما انقلاب مصر یک چیز کم دارد: چپ کارگری. انقلاب ایران تجربه سه دهه از چپی را دارد که در سخت ترین شرایط خودش را سازمان دهی کرده است و تعریف روشنی از انقلاب و آنچه از انقلاب میخواهد را ارائه کرده است. چپی که خودش را در یک حزب سیاسی معین سازماندهی کرده است. فرصتی که انقلاب مصر در اختیار ما گذارده باید غنمیت شمرد و با شکل دهی یک جنبش توده ای و چپ کاری کرد که انقلابهای منطقه خودشان را باور کنند و قدرت را خود به دست گیرند.
*
ــــــــ
بد نیست یادآور شوم بیشترین حرص و جوش را بی بی سی فارسی میخورد. و این تا حدی بود که حتی مجریان این شبکه "بی طرف" نمی توانستند برای حفظ ظاهر هم شده قیافه عبوس شان را پنهان کنند و مرتبا میپرسیدند که یعنی چه چرا نمی گذراند دوره مرسی تمام شود! قیافه ایشان را با شب مثلا انتخابات جمهوری اسلامی مقایسه کنید که گویی بلیت بخت آزمایی شان برنده شده است و از قدرت دموکراسی میگفتند و خود کیف میکردند!جالب است بدانید هیچگاه این شبکه "بیغرض" به تعداد شرکت کنندگان در ٣٠ ژوئن اشاره نکرد بلکه همصدا با اخوان امسلمین تاکید میکند میتوانستند صبر کنند و رای شان به صندوق بیندازند این که نمیشود مردم هر گاه از حاکمان خوششان نیامد به خیابان بیایند!
ــــــــ
بد نیست یادآور شوم بیشترین حرص و جوش را بی بی سی فارسی میخورد. و این تا حدی بود که حتی مجریان این شبکه "بی طرف" نمی توانستند برای حفظ ظاهر هم شده قیافه عبوس شان را پنهان کنند و مرتبا میپرسیدند که یعنی چه چرا نمی گذراند دوره مرسی تمام شود! قیافه ایشان را با شب مثلا انتخابات جمهوری اسلامی مقایسه کنید که گویی بلیت بخت آزمایی شان برنده شده است و از قدرت دموکراسی میگفتند و خود کیف میکردند!جالب است بدانید هیچگاه این شبکه "بیغرض" به تعداد شرکت کنندگان در ٣٠ ژوئن اشاره نکرد بلکه همصدا با اخوان امسلمین تاکید میکند میتوانستند صبر کنند و رای شان به صندوق بیندازند این که نمیشود مردم هر گاه از حاکمان خوششان نیامد به خیابان بیایند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر