کشمکش و دعوا بین جناحهای حکومتی یک خصیصه همیشگی جمهوری اسلامی است ولی آنچه امروز شاهد ان هستیم برخلاف دوره های گذشته کشاکشی بین سیاستها و جناحهای سیاسی نیست. جناحبندیهای قبلی حکومت- حزب جمهوری اسلامی، جناح بنی صدر، خط "بازسازی اقتصادی" رفسنجانی، دو خرداد و "اصلاح طلبی" و خط گشایش سیاسی و استحاله، جناح اصولگرا و خط سرکوب و اختناق نوع ولی فقیه، و غیره- همه به نوعی جهتگیریها و گرایشات سیاسی مشخصی را البته در چارچوب حفظ نظام جمهوری اسلامی و با هدف حفظ بهتر مصالح نظام نمایندگی میکردند. روشن بود که مثلا بنی صدر و خمینی بر سر چه مسائلی - از رابطه با آمریکا تا جنگ با عراق- اختلاف نظر دارند. و یا فرق خط سیاسی رفسنجانی با خاتمی و یا خاتمی با ناطق نوری در چیست.
اما اختلافات و مناقشات درون حکومتی امروز جمهوری اسلامی ناشی از تفاوت در خط و جهتگیری و سیاستهای مشخصی نیست. احمدی نژاد، که در انتخابات قبلی حمایت تام و تمام خامنه ای و کل اصولگریان را با خود داشت، امروز خود به یک کانون بحران و درگیری بین دار و دسته های مختلف حکومت تبدیل شده است بی آنکه سیاست و جهتگیری متفاوتی از باندهای مخالفش را- لااقل در حدی که توضیح دهنده شدت و حدت اختلافات جاری باشد- نمایندگی کند. احمدی نژاد نه مانند رفسنجانی نماینده بازسازی اقتصادی است نه مانند خاتمی با "اصلاحات" و بازگشائی سیاسی تداعی میشود و نه مانند اصولگرایان، پیرو ولی فقیه و خط مرگ بر آمریکا است. هم این است و هم آن و هم هیچکدام. یک پایش در چاه جمکران است و یک پایش
در شاهنامه و فردوسی. ظاهرا تیر خلاص زنی است که مستقیما از امام زمان ماموریت دارد ایرانیت و کورش کبیر را احیا کند! این ملقمه امام زمان + کورش کبیر قبل از آنکه چیزی در مورد خط و جهتگیری سیاسی احمدی نژاد و باندش بگوید گویای بی افقی و سر در گمی ایدئولوژیک کل حکومت است.
دار و دسته های مقابل احمدی نژاد هم نه حرفشان معلوم است و نه وجه مشترک چندانی، حتی در رابطه با ولی فقیه و پیروی از خط امام - که روزگاری وجه تمایز اصولگریان با مخالفینشان بود- با همدیگر دارند. این دیگر دعوای جناحها نیست، بلکه جنگ بین باندهای حکومتی بر سر قدرت و موقعیت خود است. دار و دسته هائی که هدفشان دست اندازی هر چه بیشتر و وسیع تر به منابع قدرت و ثروت و حفظ موقعیت برتر و دست بالا داشتن در دستگاه حکومتی است. دیگر کسی از مصالح نظام و تبلیغ و دفاع از خط خود در جهات حفظ نظام صحبتی نمیکند. شیرازه نظام بیش از آن از هم گسیخته شده که کسی بدور پرچم نجات اسلام و حکومت اسلامی جمع بشود. کشمکشهای اخیر بر سر سیاست و استراتژی های مختلف برای حفظ نظام نیست، بلکه دعوای باندهای مختلف بر سر حفظ و تقویت موقعیت خود در حاکمیت است.
این دعوای درونی بر سر موقعیت و پول و قدرت وجه مشخصه همه رژیمهای رو بموت و در حال سقوط است. این را دیگر اختلاف سیاسی بین جناحهای حکومتی نمیتوان نامید. اسم دقیقترش جنگ باندهای حکومتی بر سر بقای خود است. یک نتیجه چنین تلاشهائی فرو رفتن هر چه بیشتر حکومت در باتلاق و گرداب سیاسی- اقتصادی است که کل نظام موجود را به حضیض میکشد. دست هم را رو میکنند و دزدیها و جنایتهای یکدیگر را افشا میکنند، و به این ترتیب کل جامعه را فرامیخوانند که شر همه آنها را از سر خود کم کند.
ادامه مطلب در لینک زیر
http://tiny.cc/x7amsw
ط .ح
با تشکر از پیج روزنه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر